متن هادی محمدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هادی محمدی
برای از تو نوشتن هنوز مغرورم
بسم الله الرحمن الرحیم
هَوای مُنزویان زخمی از حسادت خیس
جهانِ ترس فرورفته در رشادت خیس
دوباره نیمه شب و صفرِ ساعتی مجروح
چقدر گریه بکارم برای عادت خیس
قسم به ترکش غم روی خطّ پیشانی
بُریده ناف مرا گوشه ی ولادت خیس
غریبِ از نفس افتاده را نمی بلعی؟...
بسم الله الرحمن الرحیم
عُمری حدیث سایه و بارانِ واژه ام
جغرافیای دَرهَم و طوفانِ واژه ام
بر امتداد عمقِ معمّای بی کسی
تشییع سوت و کورِ خیابانِ واژه ام
شمّاطه ی دهانِ ملخ های هَرزه گرد
باور نکرده اند بیابانِ واژه ام
بی اختیار هق هق باور شکسته...
مَن شاعری در شعر مَدفونم
سُر خورده ام در عُمق افکارم
سینوس و جَبر و احتمالم را
زخمی نمودم پایِ اشعارم
وقتی دَهانم شعرهایم شُد
جُغرافیا، تاریخ را سایید
ساعت به سمت دَرد رو کَرد و
در اِنزوایی توله اش زایید
از صُبح تا شب جُفت بازی ها
با مصرعی...
زیرِ آوارِ شَهرِ جمهوری
با هِگِل، توی خواب میخندم
پُشتِ ته مانده های نِفرینت
بی اَمان رویِ آب میخندم
پایِ چَشمَم، سَگی وَرم کردو
دُم تکان داد سوی انسانها
آخرین پُک به روی شعرم را
می مَکد در کَفِ خیابانها
سِکته کرده دوباره اَفکارم
باورم زخمِ ناکَسی دیده
یک جِنازه...