علی هم که باشی اگر کوفه نخواهدت
ابن ملجم ها برسرت آوار می شوند...
حس میکنم گاوم کمی خر نصفه ای از اسب
لعنت به دنیای پر از اعدامی برچسب...
تکه های بدنم رو به غمت می رقصند
وای از پنجه ی جادوی تکان وقتی که...
در پادگان زخمی و بیدار باش شب
از برجک دهان کسی کلّه پا شدم...
من به دنبال تو بودم نگران وقتی که
تو در آغوش لبالب هیجان وقتی که...
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتون های سیگار...
اگر این درد خلاصی ندهد این بارم
دار را در وسطِ تختِ خودم میکارم...