پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اهل دانش گر که هستی صادق و فرزانه باشچون درختی سایه گستر زینت کاشانه باشدور کن از خود تو بخل و کینه و تزویر رادر میان جمع خوبان همچنان پروانه باش اعظم کلیابیبانوی کاشانی...
صبحدم باش که چون غنچه دلی بگشائی...
تار و پودم، تو بگوبا دِلِ تنها چه کنم؟...
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت...
یک بار تو عاشق شویکدانه شدن با من...
سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را......