یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بیعانهٔ هزار غلام است خندهاتصد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم...
مرا هزار امید است وهر هزار تویی......
هزار بار پیاده طواف کعبه کنیقبول حق نشودگر دلی بیازاری......
هزار تلخ بگوییهنوز شیرینی...
مرا هزار امید است و هر هزار تویی...
در دلماندوه هزار جنگل بی برگ پاییزیست...