پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دوست دارمتبا من چه کرده ایکه چنین دوست دارمتچون وامدار چله نشین دوست دارمتیک دم هبوط کن که در آغوش گیرمتای آسمان به حق زمین دوست دارمتآتش بجان دوزخ دردم ولی چه باکتا بی کران بهشت برین دوست دارمتفیروزه دو چشم تو با من چه کرده استدیوانه ام به جان نگین! دوست دارمتحق با تو بوده آنچه سرودی حقیقت استای منثویَّ بلند یقین! دوست دارمتشرقی ترین ستاره ی رویای من توئیای چشمه سار نور مبین دوست دارمتصیاد جان خسته دلان گش...
سلام غربت زیبای صبح فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشین...