گویند که نور است پس از ظلمتِ بسیار دل روشن و سبزیم که شب ، دیر نپاید
از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
با خبر باش پس از ظلمت این چند صباح صبح دولت بدمد شادی ما پشت در است
شمعی بس است ظلمت آیینه خانه را ... رنگین شود ز یک گل خورشید ، باغ صبح
ناجی قلب ترک خورده من صدا بزن مرا که شاید طنین صدای تو مرا از این ظلمت رها سازد