رفتن آسان است و ماندن مرد می خواهد رفیق مرد میدان رفاقت،در جهان بسیار نیست
صحبت از «ماندن یک عمر» بماند به کنار قدر نوشیدن یک چای بمانی کافیست
برای رفتن چمدان می بندند، برای ماندن دل. من کدام را ببندم؟ که نه خیال رفتن دارم، و نه توان ماندن...
ماندن با کسی که قدرتان را نمی داند وفاداری نیست حماقت است
دلیل خواست برای ماندن کفشهایش را جفت کردم
نمی توان کسی را مجبور به ماندن کرد اصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهد چسبید…؟
برای رفتن .. چمدان می بندند برای ماندن .. دل ! من کدام را ببندم ...! که نه خیالِ رفتن دارم.. و نه توانِ ماندن ..
با دویدن برای رسیدن به کسی ، نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت ! با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده باشد !
دلم از همه جا رفتن می خواهد و کنار تو ماندن را...