پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اِمسالجای عیدیشعری برای من بگو ؛که گُل از گُلِ تمامِ لحظه هایم بشکفد......
تو اگربهارِ من باشی ،دلخون هم که باشم ،لاله لاله برایت شکفته می شوم......
چراهیچ فصلیتو را برای من نمی آوَرَد ؟!...
اگر هنوز همبرگی از عشقمانده بر شاخه ها ی خاطرت،با مهر بیا...!...