سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
رفتن،سفر،عبوردنیا کلافه استاین روزهای تلخوقت اضافه است...
تسبیح هم کلافه ازاین استخاره هاستدعوای عقل و عشقچه بالا گرفته است...
کلافهکهمیشدماسمشوصدامیزدموقتیمیگفت«جانم»اصلایادممیرفتازچیکلافهبودم!...
مامان! کلافه اَم تک و تنها، بدونِ توشاید خبر رسیده به گوشَت از این و آن امشب اگر دوباره به رؤیام آمدی دیگر نرو، تو را به خداااا پیشِ من بمان...
از دستِ دل کلافهام، ایمانِ سست رااینقدر بیملاحظه ابراز میکند.......