شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
چشم هایت شاهکاری محشرست باقی دنیا سیاهی لشکرست......
لالایی ناگهان رفتنستاره، کوچ، تنهایییه سرخِ دیگه پرپر شدچه روزایی، چه دنیاییخوابت آرام، پروازت بی خطر و سفرت خوش...
هنوز پرواز24ابدی را باور نکرده بودیمکه بیست و پنج با تعصب مان نیز، آسمان را به این زمین بی مهر ترجیح داد.سفر سلامت،خداحافظ با تعصب ترین...
شب میرود، روشن ترین خورشید می آید آرامش و عطر درخت بید می آید دلواپسی، تردید، غم اینجا نخواهد ماند عید و طلوع و معجزه، امید می آید...
با بی قراری دوستت دارمامشب بهاری دوستت دارمعشقت جهانم را عوض کردهمن انتحاری دوستت دارم...
باز آسمان به پنجره ها برف می زندانگار از نوازش تو حرف می زند...
می بوسمت چنان گرمکه زمینتا پایان حیاترنگ زمستانبه خود نببیند....
نسکافه می نوشی و چَشمانتدرگیر ِ یک پرونده ی تَلخستغمگینمو چیز مهمی نیستتنها جوابم خنده ی تلخَست مریم حیدرزاده...
شاعرِ پاییزی آشفته امقسمتِ تو هرچه غزل گُفته امحالِ مرا از شبِ یلدا بپُرساز نَفَسِ روزِ مبادا بپُرس...
اون شال زرد پشت ویترینواون فیلم خیلی خیلی غمگینواون قهوهٔ از عشق شیرینوآهنگ اون شب توی ماشینوساز منو تا صبح تمرینواون سیب های سرخ دستچینوحرفات که میده کلی تسکینوخوشبختیُ یک عمر تلقینو..بی تو مگه از یاد من میرهرفتی !؟؟ کسی جاتو نمیگیره...
تهران بدونِ توتهرانِ دیگری ستهر کس کنارِ توانسانِ بهتریست...
هوا را می شود عوض کرد تو را هرگز...!...
دوری از چشمانت بدترین تحریم ستعاشقت خواهم ماند بهترین تصمیم ست...
روی دیوارای سنگی بنویسرو گلای توت فرنگی بنویسخودتو درشت و زیبا بنویسمنو عاشق منو تنها بنویسروی نغمه های بارون بنویسبا غم لیلی و مجنون بنویسروی شفافی چشمه بنویسبا هزار ناز و کرشمه بنویسبا شروع یه نت دو بنویسمنو خط بزن فقط تو بنویس...
عشق یعنی خاطراتِ مشترکگاه یک راهِ نجاتِ مشترک...
مهر و آبان، شب یلدای منیاوج ِآرامشِ رویای منیامنیت در شب تنهایی هاتو همان روز مَبادای منی...
هر لحظه که صدای تو را گوش می کنمهر قدر غصه هست، فراموش می کنم...
بی تو نگاهم عشق را باور ندارددنیا ز چشمان تو زیباتر نداردحالم شبیه بغض دریایی بزرگستکه ساحلش اصلا تماشاگر ندارد...
هیچکس نیست به دادِ دلِ تنها برسدباید از دورترین نقطهٔ دنیا برسدصبر و ٱرامش و یک معجزه تنها کافیستمیشمارم همه جا ثانیه را تا برسد....
چه برای وسعت و چه برای فروپاشی امپراطوری قلبم ، تنها یک واژه کافیست... تو... ...
خداحافظی را بلد نیستمکنار تو تا مرگ می ایستم...
به من بسپار دنیاتو تمام آرزوهاتو که رویایی ترین میشه تمام سال من با تو...
دنیای من کنار تو دنیای بهتریستاصلا زمین به خاطر تو جای بهتریستوقتی قرار شد که بمانی کنار منفردا مسلمست که فردای بهتریست...
این روزگارو کی عوض کرد؟ کاشکه هنوز عصر حجر بود اما دل تو از غم من مثل قدیما با خبر بود...
برایت عشق و آرامش،سلامت آرزومندمتمام سال مهر و صبر و نعمت آرزومندمجهانی غرق شادی،مهربانی،شوق و خوشبختیلب خندان،دل خوش،نور و ثروت آرزومندمبا بهترین آرزوها...سال نو مبارک...
می بوسمت در برفسرخ و عمیق و ژرفبا عشق و طولانیدور از حدیث و حرف...
تقدیر ما چنین بودقصه فقط همین بودجای تو آسمان وسهم من این زمین بود ....
چمدان دست گرفته که ازینجا برودحیف پاییز قرارست که تنها برودپشت در برف و زمستان و دی اش منتظرندتا زمین باز بگردد، شب یلدا برود ....
قرمز سربلند منبزن دوباره گل بزنسرخ بزرگ و قهرمانهمیشه قهرمان بمانتو عشق و افتخار منصعود تو بهار منپرسپولیس قهرمانعشق تویی درین جهان...
ما قرمزیم و بردن عادت ماستپرچم ما چند سالیه که بالاست...
برف گرفته ماه من،کنار من قدم بزنحال مرا کمی بپرس،از تو که کم نمی شود...
شهر جهنمی شده،غرق صدا و خاطرهبی تو چگونه رد کنم همت و یادگار را؟...
ما عاشقانه دوستت داریمتا آخر دنیا هواداریمتو قهرمانی ارتش سرخمما تا ابد به تو وفاداریم...
دوسش داریم قرمزمونو زیادقهرمانی خیلی به اسمش میاد...
دردها بسیارستزندگی اجبارستقصه ها تکرارستقهوه ات یخ نکند...
اسفند که هیچ، فروردین را هم دود کردم و نیامدی. ....
دوری از چَشمانَتبَد ترین تَحریمَستعاشقت خواهم ماندبهترین تصمیمَست....
آرزو می کنم لحظه هایتغرقِ خوشبختی و نور باشدغصّه و رنج از روزگارتتا غروبِ جهان، دور باشد...
اردیبهشتی رو به دریایمقندیل بسته آرزوهایماز بس شکستی عهدهایت رادیگر به خوابت هم نمی آیم...
نمیخواهم این قصه یلدا شودنباید بدون تو فردا شودهمیشه گمان میکنم عاقبتسرِ تو درین شهر دعوا شود ....
تو عُبور می کنی، من بَهار می کِشَمابر و اشک و بومِ خیس، انتظار می کِشَم...
عشقت مرا تسخیر خواهد کردهر ماه من را تیر خواهد کردوقتی بگویی عاشقم هستیحال جهان تغییر خواهد کرد...
بعد تو چشم من صدها خزر گریستدنیا بدون تو جز یک شکنجه نیست...
من دختر پاییز و آبانمدیوانه ات هستم و می مانمطوفانترین طوفان اگر باشدمن قایقم را خوب می رانم...
لبخند میزنی،مجذوب می شوم با هر نگاه تو مغلوب می شوم وقتی که نیستی حال مرا نپرس هر وقت آمدی من خوب می شوم...
حالم به حالت بستگی دارددلتنگ باشی رو به پایانم...
رفتن،سفر،عبوردنیا کلافه استاین روزهای تلخوقت اضافه است...
سرگرم بودم با همین روزای تقویمچشمای نازت زندگیمو زیر و رو کردوقتی کنار تو به آرامش رسیدمدیگه نباید هیچ چیزی آرزو کرد...
دوباره قهرمان شدیم مثل همیشهعشقی به زیبایی پرسپولیس نمیشه...
دنیای بی تو، یاس کم داردبی تو جهان، احساس کم داردیک بار طولانی نگاهم کناین صحنه یک عکاس، کم دارد...