در من بچرخ در من برقص گونه هایم از تو گلگون است و لبخندم از تو شرمم از گرمای توست و چشمانم از تو خمار ببین من و تو فقط چند دقیقه در یک اتاق نفس کشیده ایم ! و من این چنین مستم...
کمی بمان! کمی به من نگاه کن! نگاهت تنها دلیل آرامشم است! در چشمانم نگاه کن دراین چشمان اشک آلود که همیشه درپی رفتن تو چشم انتظار به آمدنت بود حال که دوباره آمدی ؛ چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟ چرا چشمانت را از من نگاه...