سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه، هیزم و نفت آتیش، دوس دارم خداییش، سیب زمینی به سیخه، عکس گلت به میخه، غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن، هوا بهاری میشه، سرما فراری میشه، زردی ازت دور بشه، هرچی میخوای جور بشه.چهارشنبه سوری مبارک...
دستای تو یعنی پناه یعنی یه تیکه از بهشتمیشه با یه لبخند تو حافظ شد و غزل نوشتچشم تو امضای خداس ، تنت یه سرزمین نوحالا می فهمم که چرا سفر می رفت مارکوپولوحالا می فهمم واسه چی یک دفعه عاشقت شدمدیدم چقدر میشناسمت درس مثه خودِ خودممنم که عاشقتم ، منم که عاشقتم ، منم که عاشقتمبه باغ اینه قسم ، قسم به نبض قلم ، منم که عاشقتمگیس تو دریای سیاه ، پیچک پیچیده به ماهلب تو کهربای سرخ ، هستی من یه پر کاهآتیش چهارشنبه سو...
It was cold but I was burning from the inside. هوا سرد بود ولی من از درون آتیش بودم...
آتیشم و آتیش پاره س چشمکام...
این هوا خودش یه نشونس،نه اونقد سرده که اتیش روشن کرد نه اون گرم که لباس گرم نپوشید تعادلش فقط بغله ️...
وقت هایی هم که سرد بودینمی فروختمت به آتیش بعضی ها...