قصه ی عشقت باز تو صدامه /یه شب مستی باز سر رامه /یه نفس بیشتر فاصلمون نیست/ چه تب و تابی باز تو شبامه/ تو که مهتابی تو شب من/ تو که آوازی رو لب من/ اومدی موندی شکل دعا/ توی هر یارب یارب من
کدوم شاعر ، کدوم عاشق ، کدوم مرد تو رو دید و به یاد من نیفتاد به یاد هق هق بی وقفه ی من توی آغوش معصومانه ی باد
دستش و تکیه داده بود به گاز و بهمن میکشید، صدای النگوهاش با پوک های سیگار میپیچید تو آشپزخونه،تو تابه کباب لقمه های ظهر روی نون با جعفری و کره گرم میشدن، هنوز هوا گرم بود، صدای پنکه از سالن خونه میاومد تو آشپزخونه ، من سیر له میکردم که...