متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود
بپری، ماچ کنی، جیغ کشد، در بروی
من پریدم که کنم ماچ و زند جیغ و سپس در بروم
لنگ دمپایی او سرخ و کبودم کرده است...!!
ارس آرامی
شهر باید به گیسوی بازِ من عادت بکند
ارس آرامی
یک روز می آیی که من در انتظارت نیستم
تو فکر ماندن می کنی من اهل ماندن نیستم
ارس آرامی
ساز دنیا از برایم دائماً بد می زند
ساز تنهای و غم ها را چه ممتد می زند
با دلم سازِش ندارد هیچ این دنیای سرد
ضربه های سخت و کاری را چه بی حد می زند
ارس آرامی
بوی عطری می رسد از دور، می گویم تویی
قاصدک می رقصد و پُر شور، می گویم تویی
یک نسیمی می وزد بر گونه های خیس من
می رود پس، پرده های تور می گویم تویی
بغضهای کهنه را سر می کشم من بیت بیت
بوسه ها می گیرم از...
براندازت شوم دیکتاتور شدن را بلدی؟!.
ارس آرامی
به هپروت زیباییت مسخ می مانم مثل همان
بوی که بعد از افطار از خانه همسایه می آید
ارس آرامی
رد پای چشم هایت خاطرم رسوا نمود
ارس آرامی
«گاهی از کوچهٔ معشوقهٔ خود می گذرم»
تا که هفت بندِ دلم را به نگاهش ببرد...!
ارس آرامی
(بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم)
دو پا داشت تنی را بر سنگفرش ها می کشید
ارس آرامی