پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سیب در دستانتچیده!بوییده!تاوان طرد شدنم را چشیدهام....
قهر کردی می روی بی هیچ تاوانی ولی،لااقل پس مرد باش و بوسه هایم پس بده...
یک نظر دیدم وتاوان دو عالم دادم.....
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیماین که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست...
کوری یعقوب یا رسوایی بانوی مصر ؟اولی عشق است اما دومی تاوان عشق .......
و اما عشق...تاوان مهیبِ تنهایی ست...️️️...
به دار آویختندالک راتاوان داشتموی آسیابان...
مگه میشه؟دلی را بشکونی!و تاوان ندی؟...
مرد اگر بد هم ببازد خوب تاوان می دهد...