عاقل آن است که اندیشه کند پایان را
. عاقلی بودم... به عشقِ یار دیوانه شدم!
کوچک اما مرد ساده اما صمیمی عاقل ام عاشق رفیق باش رفیق
دو عاقل ممکن است بر یک چیز اتفاق کنند اما دو جاهل به یک کار سازگار نشوند.
پاییز / باران و پنجره ای رو به رفتنت دیوانه ام اگر عاقل بمانم
خوشا عاشقی که هر گز عاقل نشد...
از حال من نپرس که دیوانه تر شدم از حال و روز تو چه خبر؟ عاقلی هنوز؟