نور نبود هر درونی را که در وی مهر نیست
نور خواهی مُستعد نور شو
سایه شکن باش چو نور چراغ
صورت ماهت به آسمان سیاه افکارم نور می پاشد مثل ماه
صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی
صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم چشم بد از روی تو دور ای صنم
برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد.