متن کهنه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کهنه
سال های زیادی گذشته است
نذرهای کهنه ام که برای آمدنت حاجتی ندادند
تو نمی دانی آن سالها
پیراهن جامانده ات را به ضریح گره زده بودم
ضریح پر بود از پارچه های سبز و سبز و سبز
و تنها پیراهن آبی تو خودنمایی می کرد
دخیل های سبزی که...
در این دنیای بی در
که پیکرش ویرانه ای ست
بر قامت خمیده ی تنهایی
میان وارفتگی های درهم روزگار
از آن کهنه زخم تنیده در پیله
حرفی نیست
وقتی نگاهم یک دنیا فریاد است
اما ...
جوانه می زند
بذری که دست دعا و مهر خدا
در خاک گلدان...
در حال بارگذاری...