می شود گفت، با صفای جان/ هر کجا، از سرور، بنیادی ست؟/ می شود با هوای دل، حس کرد، سینه سرشارِ آبِ آزادی ست؟/ کاش می شد؛ نمی شود؛ امّا،/ وقتی احساسِ جانِ شورش زا/ مملو است از، سرایشِ غم ها؛/ بی قرار از، جفای بیدادی ست/ شاعر: زهرا حکیمی...