ای دخترِ بیزاری، ای فاجعهی ممتد باید بنویسم باز، باید بنویسم بد هر بیت به تیغی تیز، هر واژه به خون خفته در سطر منی بانو، هر جمله جنون گفته بر دوش جهان خوردم از ماندن و رفتنها من خاطرهام بانو در حافظه زنها با نور تو آلودم با سایه...