متن مرگ عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مرگ عشق
این من که خدا دادت با تو به گناه افتاد
در جاده تاریکی این عشق تباه افتاد
من سوختم و دیدی با لحن نفس گیری
لب باز نکردم چون از زهر پس از شیری
با گریه نبخشیدم با خنده نجاتم ده
از کینه نمیمیرم با صبر وفاتم ده
من دست...
ای دخترِ بیزاری، ای فاجعهی ممتد
باید بنویسم باز، باید بنویسم بد
هر بیت به تیغی تیز، هر واژه به خون خفته
در سطر منی بانو، هر جمله جنون گفته
بر دوش جهان خوردم از ماندن و رفتنها
من خاطرهام بانو در حافظه زنها
با نور تو آلودم با سایه...
دست بردم به شاخهای ارزان ریشه اما به استخوانم بود
تیغ گشت و برید دستم را عشق زخمیترین زبانم بود
هرچه کردم عبور ممکن نیست از گذرگاه چشمهایی که
با نگاهی شبیه تردیدند مثل آیینههای تکه تکه
سایه ای مانده در راه است پشت هر پنجره تماشاگر
مثل شعری که...
دست بردم به شاخهای ارزان ریشه اما به استخوانم بود
تیغ برگش برید دستم را عشق زخمیترین زبانم بود
هرچه کردم عبور ممکن نیست از گذرگاه چشمهایی که
با نگاهی شبیه تردیدند مثل آیینههای تکه تکه
سایهای مانده از تو در راه است
پشت هر پنجره تماشاگر
مثل شعری که...
عشق از چشمان تو شروع شد،
با جان دادن من پایان یافت.
دلیل مرگ دل، افتادن از چشم سیاهت بود.