ای دختر بیزاری ای فاجعه ی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای دخترِ بیزاری، ای فاجعه‌ی ممتد
باید بنویسم باز، باید بنویسم بد

هر بیت به تیغی تیز، هر واژه به خون خفته
در سطر منی بانو، هر جمله جنون گفته

بر دوش جهان خوردم از ماندن و رفتن‌ها
من خاطره‌ام بانو در حافظه زن‌ها

با نور تو آلودم با سایه تبانی شد
در لحظه ی پایانم آغاز جوانی شد

من سنگ شدم شاید آنقدر که نفرینم
هر بار دلی دادم آنقدر که تسلیمم

من در خودم آوارم بر گردنم این طوفان
من نیستم اما هست در من غزلی بی‌جان

در بغض تو مانده بود یک نطفه بی‌پایان
در چشم تو آویزان آغوش من عریان

از زهر تو نوشیدم با خنده ات جان دادم
با نیش لبت مردم با بوسه جهان دادم

ای عشق معکوسم ای سوره بی‌تحریف
ای مذهب اندوهم ای آیه بی تکلیف

با من که نمی‌ماندی با من که نمی‌خفتی
جز زخم روی زخمم چیزی به دلم گفتی

من خط‌کش خاموشم در متن خودم حیران
از چاه گذر کردم در چشم تو شد زندان

ما باختن خود را از بردن خود داریم
ما سوختن از آتش نه از هرم آزاریم

هر روز که خوابیدم یک قرن هدر رفت و
هر بار که برخاستم زخمی به جگر رفت و

آنقدر زدم خود را تا شکل تو شد مشتم
این شعر فقط من نیست تاریخ تن زخم ام

آری تو نبودی من در مرگ خودم ماندم
یک بیت شدم آخر با نام خدا خواندم

ای عشق تویی پاسخ هرچند که کتمان شد
این مثنوی از بودن تا هیچ غزل‌خوان شد

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط
ارسال متن