ریش هایم سفید شد دراین زمانه کاکتوسی
امروز زمانه نوبت ماست
دلتنگم و دیدار تو درمان منست بی رنگ رخت زمانه زندان منست
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه ی غزل است
ما به جرم ساده لوحی اینچنین تنها شدیم مردمان این زمانه با دو رنگی خوشترند!
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست افسرده آن دلی ست که از هم نفس گرفت
گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟ بالله که زنده بودن ما شاهکار ماست...
زمانه قرعه ی نو می زند به نام شما خوشا شما که جهان می رود به کام شما