من و غم های طولانی ، شب و یلدای تنهایی نشستم با خودم تنها ولی انگار که اینجایی گلم با خود چه ها کردی نمیدانی نمیدانی نمیدانی خطا کردی نمیدانی که رسوایی من و شب های تنهایی سراسر هر دو را جنگم در این دنیای بی مهری چرا ای دل...
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا
شب طولانی یلدا همهاش آتش بود خوب سوزاند کسی را که دلش گیر کسیست