خنده آسمان/دل می لرزاند/ خیابان انتظار می کشد/تا خیس شود/چتر را باید/بیاویزی بر میخ/یکلا زیر پیرهن/بپری از روی جوی/ان طرف خیابان /یکی/گیسوانش را/بدست باران سپرده .
اب میشود/برف/تا دامنههای خانه هم اگر ببارد/دوباره/بنفشههای کنارِپرچین/امدن بهار را/ مژدگانی میدهند.
گره خورده/بغض/ در حنجره محله/خانهها/بی جوش و خروش/هیچ دری باز نمیشود/صبحگاه/به کوچهها سلام بگوید/پرده کور کرده پنجرها را/صدای بلبلی نمیاید/گاهگاهی/کلاغی قار قار میکند/نگاهی به دور و بر/پرواز میکند/همین...//
پریده رنگ و رویم/چقدر پشت ابرها/مخفی میشوی؟
سر زده که میایی/لوس میشود/خانه/بشکن میزند/اغوش...//
زمستان است/نگاه به شاخه های خشکیدهام نکن/پرستوها برگردند/رقص برگهایم/ دیوانه میکند باد را...
ارامش خاطر می دهم دل را برای دیدن ات سوخت و جزغاله شد ارزوهایم .
میشود/برای امدنم/ خندههایت/ به استقبالم بیایند.
جمعه روز خوبیست همه چی تعطیل میتوان تا لنگ ظهر خوابید. مزاحم اموات شد پشت هم فاتحه خواند بی انکه کسی حسادت کند و ثواب کرد برای ذخیره اخرت. جمعه روز خوبیست میتوان انواع پزها را امتحان کرد به همه چی خندید بفکر بال مرغ بود به ذغال و نوشابه...
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا
خیالم راحت است بر سرم کلاهی نیست که بردارن دو دستی سرم را چسبیده ام که بر باد نرود.
گل انار/ بگومگو داره /با ابراه/اب /اواز میخواند
ردپا/از پا انداخته کوره راه را/بفشههای کنار پرچین/مدتهاست/از یاد بردهاند عطر ترا.
این باغِ لگدکوب شده/ شکوفههای گلسرخ/باز/به پرواز درامد سینه سرخ .
انتظار/لانه کرده کنج اتاق/شب/سر و تن میشورد/در باران پاییزی .
تکه ای نان کمی نمک گرسنگی برد برکت سفره را