شب یلداست و دلم با ترانه ای عاشقانه می خواهد بلندتر از کوچه باغ های نسترن بخواند که تو، زیباترین راز این کهکشان بی کرانی. چرخ فلک به بهانه ی تو، کمی آهسته تر می چرخد تا نفس هایمان در هم آمیخته شود و زمان، در حضورت جاودانه بماند. این...
پاییز با مهر آبان به آذر لنگان لنگان گذشت تا خود را به آغوش دل یلدا بسپارد و ماه زندانی در آسمان شب یلدای زیبا واسطه ای شود میان فصل سردی و فصل تنهایی و من آن مجنون بی خواب تمام شب می خواهم فال حافظ بگیرم تا بدانم هست...
یک شب می خوابیم و وقتی چشم باز می کنیم، همه چیز به رویِ خوشش برگشته. یک شب، در تاریکیِ تنهایی مان، قطره های نور را که بر لبه ی سیاهی چکیده، می بینیم. در یک شبِ طولانی. در یک روزِ بلند.
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا
شب طولانی یلدا همهاش آتش بود خوب سوزاند کسی را که دلش گیر کسیست