یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
ترسیم تابلویی ست،از حافظه ی ماهی و اشک تمساح،حلبچه!شعر: آسو ملا ترجمه:زانا کوردستانی...
غبار اندود می شود،و سالی یک بار می تکانندش،حلبچه!شعر: آسو ملا ترجمه:زانا کوردستانی...
[حلبچه]اکنون من،نمی دانم، یا تنها چیزی که می دانم همین است که نیمی از من همراه شما غرق شد و نیمه ی دیگرمدر گوری دسته جمعی دفن...دیگر چیزی برایم باقی نماندهجز یک عدم و نیستی ابدی وحسرتی پر از تنهایی وعکسی سیاه و سفید، بعد از شما... نامق هورامیبرگردان شعر: زانا کوردستانی...