بهر دلم که درد کش و داغدار تست داروی صبر باید و آن در دیار تست
روز مادر،مادری شد داغدار رسم مردی ای نباشد ،روزگار
باز هم از وطن.... یک گل دیگر کم شد چشمان مادر دیگری .. پر از نم شد ایران دوباره داغدار جوانان وطن گشت تن ها همه سوخت و هوا پراز سم شد جامه سیاه بر تن مردم شهر رفت خنده بر لبها همه خشکید و باز یک شهر غم شد...
آرامِ جانِ من... نمی دانم الان در کنارِ که هستی و دستِ چه کسی در دستانِ توست... چه کسی تو را در آغوش می کشد و روز و شبش را با تو می گذراند... ولی من اینجا، هنوز هرشب در اتاقم تنها، می گریم برایِ نداشتنت... هنوز داغدارِ از دست...