رد نکن گرمای دستم را به دردت می خورم کُنده ای پیرم که در سرما به دردت می خورم صورتم سرخ است با سیلی و دلخونم، ببین! من انارم، درشب یلدا به دردت می خورم با عصای پیری ات بد تا نکن نشکن مرا صبرکن امروز یا فردا به دردت...