پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رد نکن گرمای دستم را به دردت می خورمکُنده ای پیرم که در سرما به دردت می خورمصورتم سرخ است با سیلی و دلخونم، ببین!من انارم، درشب یلدا به دردت می خورمبا عصای پیری ات بد تا نکن نشکن مراصبرکن امروز یا فردا به دردت می خورمموج وقت گریه فکر شانه های سنگی ستمثل صخره در دل دریا به دردت می خورمیک تفنگ سر پُر از شعرم درون گنجه اتشک نکن که آخرش یکجا، به دردت می خورمارس آرامی...
جز پلیدی _عشق_ گاهی هیچ معنایی نداشتهر کسی سمت دل آمد، شک نکن تایی نداشتدر فریبستان دنیا، شک نکن رنگ و ریادر جهان عشق بازان، هیچ فردایی نداشتوحشت از ایمان قلبم داشت، ابلیس هوسور نه ترسی از کسی، یا بیم تنهایی نداشتمی خرامد در دل بی جنبه هایی مثل منبا دروغ عشق می آید، اگر جایی نداشتعند پستی بود، وقتی با فریب عاشقیسمت قلبی رفته ای که، هیچ مأوایی نداشتقبل از این احساس، دنیایم سراسر خنده بوددر تمام عمر من _شب_ هیچ یلد...
از جایی به بعدحرف هیچکس را گوش نمی کنیفقط به ندای قلبت اعتماد می کنیاز جایی به بعدفقط به خاطر ارامش دل مهربان خودتتصمیم می گیری درسترین کار را انجام دهیزخمهای دلت را با لبخند می پوشانینامهربانان را می بخشیبه آنها مهربانی می کنیو سپس چمدانت را دستت می گیریو به سوی سرنوشتت می رویشک نکنرد پایت رنگین کمانی خواهد شدکه بعد از رفتنت حتی نامهربانانهمه را فقطبا عیار گذشت ها و خوبی های تومحک خواهند زد....
عزیز دلمشک نکن که تو نیمه ی پنهان من نیستی....!!تو از تمامِ منتمام گمشده ی جان منی...️️️...
با من برقص !تنها مخاطبِچشمهای شرقیِ تو منمیک لحظه شک نکناندازه ی دقیقآغوش توست ، پیکرم...
شڪ نڪن چیزی ڪه بی صدا از قلبت گذر ڪرده بدست آوردنیهفقط ڪافیه بخوایاز تو حرڪت از خدا برڪتشڪ نڪن قفلی ڪه توو زندگیتهگشودنیهبا صبربا آرامشتو فقط باور داشته باش:باز میشه این در صبح میشه این شبشڪ نڪنبا پشت سر گذاشتن فرودهامیرسی به فرازهاشڪ نڪنزانوی غم بغل گرفتنتنشستنت و توقفتتوی گذشتهسدی میشه به حضورت توو لحظه ی حال باید ڪه در تڪاپو باشیشڪ نڪن ڪه سختی ها لازمه ی تغییرهشڪ نڪن ڪه نابرده رنج گنج میسر نمیشهبرا...
دوستت نداردشک نکن!اگر داشت ، هر لحظه قدم های بیشتری برای رسیدن به تو بر می داشتندارد که نمی آید …ندارد که فاصله میگیردندارد که برای رفتن دنبال کوچکترینبهانه هاست …باور کنتوجیه خیلی از رفتارها اصلا سخت نیستفقط این دلبستگی های بی منطقباورش را برایمان سخت کرده اند …!!...
از خدا پرسیدم:خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد: گذشته ات رابدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران،و بدون ترس برای آینده آماده شو،ایمان را نگه دار و ترس رابه گوشه ای انداز،شک هایت را باور نکنوهیچ گاه به باورهایت شک نکن.زندگی شگفت انگیز استفقط اگر بدانید کهچطور زندگی کنید...
اگر پادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات را سرود ملی میکردم...