پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
امروزکه به خود می نگری،نه نامتنه سن و سالت را می دانیو تنها بخشِ معلومِ هویت ات،خونی است که پیوستهاز تنتبیرونمی ریزد ...«آرمان پرناک»...
تاریخ تولد شناسنامه ام دروغی بیش نیسمن متولد نگاه توام...
مرا با دستهایت ببوسبا چشمهایت.. با لبهایتبرایم حرف بزنبا دهانت مرا تصاحب کن... هیچ مردیبا صفحه دوم شناسنامهمالک قلب زنی نخواهد شد...!...
...
اسم قشنگتفقط به درد شناسنامه ی من میخوره عشقم...
از هر ده تا دخترپنج تا فاطمه اند/ سه تا زهرا دو تای دیگه هم تو شناسنامه فاطمه ان یه چیز دیگه صداشون میکنن...
و قسم به روزی که صفحه دوم شناسنامت اسم من باشه...
فاتح شدمخود را به ثبت رساندمخود را به نامی ، در یک شناسنامه ، مزین کردمو هستیم به یک شماره مشخص شدپس زنده باد 678 صادره از بخش 5 ساکن تهران دیگر خیالم از همه سو راحتستآغوش مهربان مام وطنپستانک سوابق پرافتخار تاریخیلالایی تمدن و فرهنگو جق و جق جقجقهء قانون ...آه.دیگر خیالم از همه سو راحتست از فرط شادمانیرفتم کنار پنجره ، با اشتیاق ، ششصد و هفتاد و هشتبار هوا را که از غبار پهنو بوی خاکروب...