خورشید عالمی و جهانی به انتظار سر کن شب سیاه جهان را...طلوع کن سجاد یعقوب پور
می نوشم تو را️ جرعه جرعه از فنجان صبح با عطر ملیح نگاهت و قند صیقل خوردهٔ لبهایت طلوع کن که تو را مبتلا شدم.
چشم باز کن به عشق تو روز دیگری را آغاز کرده ام بتاب بر من طلوع کن تا رویاهای نیمه شبم در آغوشِ گرم تو تعبیر شوند... ️️️
طلوع کن میان لبهای سردم تا پاشویه کنم چشمهای تبدارت را! کنتراست سرد و گرمی دارد لبهای سرد من با هارمونی چشمهای گرم تو!