یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
می نویسم،پاک می کنم ،پاره اش می کنم..پرتابش می کنم..خطش می زنم..درونش فریاد می زنم..غمم را می کشم..اشک هایم را می بارم..مچاله اش می کنم..بازش می کنم..سیاهش می کنم..ولی باز می نویسم .خنده تلخی می زنم..بغض و آهی می کشم...ومن باز هم می نویسم تا ارام ارام شوم..دل با نوشتن ارام می شود..اوست یار غمخوار من..نویسنده المیرا پناهی درین کبود...
و اگرنوشتن نبود چه دردهایی در دل می ماند..نویسنده المیرا پناهی درین کبود...