متن علیرضا سکاکی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات علیرضا سکاکی
-بریم خونه؟
هوا سرد شده، می ترسم سرما بخوری؟
+من یا تو؟
-تو!
+نگات منُ گرم می کنه.
اصلا می دونی چیه؟
بعضی وقتا که خیلی لباس گرم می پوشم... خیلی مراقبت می کنم... خیلی حواسم هست و بازم مریض می شم، واسه خاطر چشماته.
چشمات نباشه من کنار بخاری...
اسفند ماه انگار با یازده ماه قبلش فرق دارد.
اسفند ماه صبور است، انقدر صبور که غصه های یک سال را روی دوشش نگه می دارد تا بهار بیاید و جان تازه ای به ماه ها بدهد.
اسفند ماه گریه ها و دلتنگی ها و جدایی هایی را که ماه...
شب که می شود
سرت را کمی کج کن
بگذار موهای خرمای ات صورتم را نوازش کند تا فراموشم شود هر آنچه از صبح بر من گذشت...
کاملا بهت حق می دم که فراموشم کرده باشی؛ اما ازت می خوام درباره ی اولین شبی که بدون من خوابیدی توضیح بدی.
اولین غذایی که بدون من خوردی، اولین پیاده روی که بعده من رفتی.
همیشه برام سوال بوده که بقیه چطور می تونن با اولین ها به این...