متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن علیرضا سکاکی
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات علیرضا سکاکی
جمله علیرضا سکاکی
دلم گرفته و بارانی ام شب جمعه
پر از هجوم پریشانی ام شب جمعه
تو را زدند زمانی که خواب بودیم و
پُر از تلاطم بیداری ام شب جمعه
گمان کنم که دو سال است چون شب یلدا
سحر ندارم و طولانی ام شب جمعه
صدای شعر تو در گوش من طنین انداخت
صدای تو شده لالایی ام شب جمعه
دو سال خیره به ساعت شدم که اینگونه
نوای ساعت دیواری ام شب جمعه
درست بیست دقیقه پس از یک شب بود
که رفت یاور کرمانی ام شب جمعه
چنان ...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شهید سردار حاج قاسم سلیمانی
متن قاسم سلیمانی
متن سکاکی
متن شعر خاص
آقام می گفت:
-مردا هیچ وقت نباس گریه کنن.
خدا اشک رو داد به زن که دل مرد رو باهاش به رحم بیاره.
اشک واسه ما نبود، ما فقط ته خاطر خواهیمون تو کوچه راه رفتن و دید زدن دختر مو فر همسایه روبه رویی بود.
طفل معصوم یه جور سر به زیر بود که یه بار کم مونده بود کمپلت بیاد تو بغلمون...
نمی دونم نمی دید ما رو یا خودش رو می زد به ندیدن.
پریشب هم وقتی از دانشگاه برمی گشت خونه، از اون طرف کوچه رفت تا دیگه عین یه هفته پیش بهمون تنه نزنه.
می فهمید خاطرش...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن غمگین علیرضا سکاکی
متن گریه
متن اشک
سیگارم داشت تموم می شد.
یه نخ نیمه سوخته رو لبم بود، یه نخ دست نخورده هم تو جیبم.
دراز کشید کنارم، هر دوتامون زل زده بودیم به آسمون؛ ولی زیر چشمی حواسش بهم بود.
گفتم:
-محض رضای خدا یه نگاه هم به ما بنداز، جانا!
بی اعتنا گفت:
-چرا بارون نمی اد؟
اخم کردم و گفتم:
-هوا به این خوبی حیف نیست با بارون خراب بشه؟ همون طور که زل زده بود به آسمون گفت:
-حالا چرا اخم می کنی؟
چشم هام گرد شد و پرسیدم:
-تو از کجا می دونی؟
یه آه کوچک کشید و جواب داد...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن غمگین علیرضا سکاکی
متن غمگین
گفت:
-باز چت شده؟
بی حال جواب دادم:
-امروز دکتر رو دیدم.
متعجب گفت:
-ناراحتی داره مگه؟ اینجا همه هر روز دکتر رو می بینن.
یه آه کوتاه کشیدم و گفتم:
-ناراحتیم از اینه که فردا قراره برق وصل کنن به کَلَّم!
خندید گفت:
-فراموشی درد نیست که، درمونه.
نگاش کردم؛ اما هیچی نگفتم.
خودش ادامه داد:
-نالوتی، نکنه منو یادت بره ها.
صورتم رو بین دست هام گرفتم و آروم گفتم:
-اگه تو رو یادم بره، دوباره می بینمت، باهام حرف می زنی، یادم می آری خاطرات خوب ...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن غمگین
متن غمگین علیرضا سکاکی
متن آسایشگاه
متن دیوونه
آه کشیدم و گفتم:
-کارمند مترو بودم، حقوقم بد نبود.
دیر و زود، کم و زیاد می رسید، می گذروندم. خداییش هم از زندگیم راضی بودم.
رفیقم پرسید:
-کارمند مترو بودی؟ یعنی نیستی دیگه؟
گفتم:
-نه راستش.
استعفا دادم.
پرسید:
-خب چرا؟
تو می گی راضی بودی از زندگیت!
گفتم:
-می دونی رفیق؟
من وقتی هنوز پشت لبم سبز نشده بود که عاشق شدم.
عاشقا... نه مثل جوونای امروزی که صبح عاشق می شن و شب فارغ، من واقعی عاشقش بودم.
بهم زنگ می زد حرف بزنیم، درد و دل می...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن آسایشگاه
متن غمگین
متن عاشق
ترسیده بودم چون نفس ها به شمار افتاد
یک لحظه شد آن اتفاق ناگوار افتاد
کوبید در بین شلوغی با لگد بر درب
شعله کشید آتش و در روی نگار افتاد
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
متن شعر مذهبی
او گفته بود از قبل تنها می کشیمش
در جنگ یا با شور و غوغا می کشیمش
باید توافق نامه امضا می شد آن روز
گفتند یا بیعت کند یا می کشیمش
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن روضه علیرضا سکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
متن روضه علیرضا سکاکی
متن شعر مذهبی
تو دست دادی، دست دادن اون ها
تو به امام حسین، اونا به یزید!
با اینکه بیشتر از یه ساله نیستی
هیچ کسی تو دنیا مثه تو ندید.
.
توی دل مردم ما عزیزی
اون ها فقط تو تیتر اخبار عزیز
تو جلوی اسلحه بودی یک عمر
اون ها حقوق بگیر های پشت میز
.
لبخند دارن و می خندن هر روز
اون ها به حرف های علی ربیعی
لبخند داشتی روی لب همیشه
اما برای شعر های مطیعی
.
آخ که چقدر منفور مردم هستند
آخ که چقدر محبوبی توی ایران
مقایسه لازم نداره سردار:
صد دیپلیمات ف...
متن شعر
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شاعر انقلابی علیرضا سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
ناتوان از نبرد رو در رو
نامتان با ترور شکوفا شد
در پی یک خرابکاری نو
در نطنز اشتعال بر پا شد
راه قدس از عراق می گذرد
ما به فکریم هر شب و هر روز
یادتان باشد از همین حالا
حق پاسخ برای ما محفوظ
موش های کثیف اشغالی
با دم شیر می کنید بازی؟
یادتان باشد از همین حالا
شصت درصد شده غنی سازی
جان فدایان انقلاب هستیم
یک اشاره بس است آقا جان
تا اگر یک قدم به کج بروند
حیفا با خاک بشود یکسان
شاعر: علیرضا سکاکی...
متن شعر
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شاعرانقلابی
متن شاعر انقلابی علیرضا سکاکی
متن قاسم سلیمانی
متن ترور
متن نطنز
از خودم برای تو عکس می فرستم.
روی همان نیمکت، با همان لبخند، همان استایل...
شاید دوباره من همان عاشقی بشوی که برای دیدنم لحظه شماری می کرد.
نویسنده: علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن متن غمگین علیرضا سکاکی
همیشه ازم می پرسید:
-چرا انقدر از موهای باز و پریشون خوشت می اد؟
بهش لبخند می زدم.
می پرسید:
-واسه چی بعضی روزا... وسط بعضی فیلما... با یه سری آهنگا... یهویی و بی دلیل حالت عوض می شه؟
بهش لبخند می زدم.
حتی یه نصفه شب برفی، وقتی که داشتیم بچه ی مریضمون رو که توو تب می سوخت و گریه می کرد، روی موتور می بردیم درمانگاه، ازم پرسید:
-تو که انقد از سرما بدت می اد، چرا به همه می گی عاشق سرد ترین ماه پاییزی... چرا عاشق آذری؟
من به دستای سُرخم نگاه...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن غمگین
متن آذر
متن جدایی
متن عاشق
از روی رخت آویز چادرت را بردار
مشکیِ چادرِ تو
سبز می کند جهانم را...
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن عاشقانه
متن عاشقانه
متن مذهبی
متن چادر
دیگر نه گلویم تحمل بغض دارد؛
نه چشم هایم اشکی برای ریختن؛
حالا چند سال است که در انتظار برگشتن تو تنها به درب خانه خیره مانده ام؛ بی هیچ حرف و شکایتی...
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن
متن متنغمگین
متن متن غمگین علیرضا سکاکی
متن انتظار
متن غمگین
من هیچ گاه شعر ننوشتم!
فقط هر گاه یاد تو می افتم؛ قافیه ها به کلماتم تزریق می شوند تا غزلی زاده شود به سردی شهر... به تلخی زهر...
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن متن غمگین علیرضا سکاکی
متن غمگین
امشب دوباره زنگ زدم؛ باز قطع شد*
بی عاطفه تو را به خدا می سپارمت*
دل تنگ حرف های شبانه شدم؛ ولی*
در خاطرم نبود که دیگر ندارمت*
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن شعر
متن شعر نو
متن غمگین
متن دل تنگ
کباب های پرسی نمی چسبه
چایی بی کرسی نمی چسبه
انقدر آرامش تو این خونه است
که دیگه هیچ قرصی نمی چسبه
شاعر: علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
متن شعر
متن شعر نو
متن آرامش
از من سوال کن تا صدها سال از آن ده ثانیه ای که با من قهر بودی از حالم برایت تعریف کنم...
علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن سکاکی
متن قهر
امروز که تمام نگاه ها به نتایج انتخابات آمریکاست؛ بی تفاوت نسبت به هر اتفاقی گوشه ای دنج می نشینم و عکس هایت را زندگی می کنم...
علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
به صدای نفس هایم گوش کن...
ببین چطور در آغوشت تند می شود ضربانم ... به راستی تو چه کاری با من کردی که اینچنین بی تاب لحظه ای در آغوشت بودنم.
نویسنده: علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
متن عاشقانه
یا صاحب الزمان(عج)
کرونا درد نباشد چو تو درمان داریم
به شفا یافتن از جانبت ایمان داریم
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن شعر
متن متن علیرضا سکاکی
متن کرونا
متن درمان
متن شفا
من یه خیابون خلوتم که باد موهامو نوازش می کنه، ابر از چشام خواهش می کنه، بارون باهام سازش می کنه...
غروبه همیشه هوام.
صبحم غروبه، ظهرم غروبه، شبم غروبه حتی!
غروبِ سرد بهمن، شایدم آذر...
نمی دونم درست؛ ولی می دونم سردم!
اونقدر سرد که دستام یخ زده، حرفام یخ زده، متنام یخ زده...
من یه خیابونم!
یه خیابون غمگین که عزادار یه غم بزرگه.
انقدر حرف دارم که توو سینم تلمبار شده چند ساله.
دوست دارم حرفام کتاب بشه.
یه کتاب بزرگ که هر صفحش بتونه بغ...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن غمگین علیرضا سکاکی
متن شعر علیرضا سکاکی
فرض کن با مادرت در کوچه تنها می شوی
از تلاطم های جمعیت چو دریا می شوی
بعد دلواپس از آن فریاد و غوغا میشوی
تو نمی خواهی ولی وارد به دعوا میشوی
\در شلوغی ورد لب های حسن یا فاطمه است\
نه یکی و نه دو تا در کوچه چهل تا بوده اند
آسمان و ابر خیس از اشک زهرا بوده اند
از خدا برگشتگانی که در آن جا بوده اند
نه، فدک نه... به خدا از بغض مولا بوده اند
\مادرش، ام ابیهای حسن، یا فاطمه است\
یک نفر پس زد حسن را تا به مادر... هیچی!
مثل مسمار و شب...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن روضه
متن متن روضه علیرضا سکاکی
متن سکاکی
.
چه کسی فکرش را می کرد یک بعد از ظهر سرد غمگین، روی کف پوش های سنگی پیاده روی تاریکی در استانبول یک پنصد تومانی ایرانی پیدا کنم که رویش با خودکارِ آبی نوشته شده:
-<دوستت دارم>؟
اسکناس را جلوی چشم هایم نگه می دارم و کمی پشت و رویش را نگاه می کنم.
چقدر خطی که روی اسکناس نقش بسته، برایم آشناست.
دیدن آن پنصد تومانی به یک باره من را به همان بعد از ظهر سرد کوچه پس کوچه های تهران می کشاند که برای اولین بار دیدمت!
به همان روز که با هزار...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن سکاکی
گل لحافُ دوس دارم با تو
قله ی قافُ دوس دارم با تو
وقتی به حرفام داری می خندی
من خیلی گافُ دوس دارم با تو
تا هستی آنلاینم روی صفحت
این آن و آفُ دوس دارم با تو
موهاتُ شونه می کنم هر روز
موهای صافُ دوس دارم با تو
\از\ \در\ \تا\ \که\ وارد می شی عشقم
حرف اضافُ دوس دارم با تو
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
یه روز عکسامو برات می فرستم
تا ببینی که چقدر پیر شدم
شبا جای شام کنار عکست
غصه هاتو خوردم و سیر شدم!
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن متن علیرضا سکاکی
متن پیر
متن غصه
بغض دارم؛ ولی دلم می خواد
با صدای بلند گریه کنم
شب به چشم هات خیره شم تا صبح
صبح تا شب یه بند گریه کنم
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن شعر
متن شعر غمگین علیرضا سکاکی
متن بغض
متن گریه
باید اعتراف کنم که من برترین کوهنورد دنیا هستم.
درست است که
اورست و هیمالیا را فتح نکرده ام؛
اما با گرفتن دست هایت، به مرتفع ترین نقطه ی احساس رسیده ام.
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
مشتاق ظهوریم ولی شوق نداریم
ما یک دهم درصد تو ذوق نداریم
فرمانده کجایی که ما فوق نداریم
جز دیدن تو ما به کسی سوق نداریم
ای عطر خوش جمعه ی دیدار کجایی؟
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن شعر
متن فاطمیه
تو بهترین مالک این زمینی
لایق ترین صاحب هر زمانی
هزار و صد و هشتاد و دو ساله
که آخرین امام شیعانی . . .
شاعر: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن امام زمان
متن حضرت مهدی
خطی که به چشم هایت می کشی
به قلبم خط می دهد تا بیشتر عاشقت باشم.
نویسنده: علیرضا سکاکی...
متن عاشقانه
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن عاشقانه خاص
متن عاشق
متن چشم هایت
در قلبم جزیره ای متروکه است به نام عشق...
که دور تا دورش را با فکر تو دیوار کشیده ام.
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن عاشقانه
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن علیرضا سکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن عشق
بغض که می کنم
پاییز می شود به یک باره...
اشک هایم شبیه برگ های زرد می ریزند و جهان را سرد می کنند.
درست همان لحظه است که باید لباس گرمت را بپوشی تا از سرمای چشم هایم در امان بمانی...
علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن بغض
متن پاییز
متن اشک
کنارم بمان؛ هر چند کم، هر چند بی اهمیت...
کم بودنت اصلا برای مهم نیست.
مهم این است هر بار که خداحافظی می کنیم مطمئن باشم، این بار آخر نیست...
نویسنده:
علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن خداحافظی
حالش را داری برویم زیر اولین باران پاییزی؟
از بهارستان تا خود سعدی روی جدول گوشه ی خیابان راه برویم و زندگی کنیم لحظات با هم بودن را...
بی خیال تمام حرف های عاقل ها؛ حالش را داری دیوانگی کنیم تمام بعد از ظهر بارانی مهر ماهمان را؟
بند کفشت را سفت کن که چند دقیقه ی دیگر جلوی درب خانه تان منتظرت هستم!
نویسنده: علیرضاسکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن عاشقانه
متن باران
متن پاییز
متن پاییزی
دل تنگ که می شوم
فوت می کنم غبار نشسته به روی قاب عکست را...
دست می کشم به روی پیچ موهای مشکی ات و خودم را یک دل سیر به تماشای نگاهت مهمان می کنم تا رفع شود این حال ناخوشی ما به دور از هم......
متن عاشقانه
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن دل تنگ
متن نگاهت
اومدم پشت پنجره، گوشه ی پرده رو کنار زدم و خیره شدم به خیابونی که روبه روی پنجرمون بود.
پاکت وینستون آبیم رو باز کردم، یه نخ از توش درآوردم و بین لبام نگهش داشتم.
کام اول رو کشیدم:
\پشت چراغ قرمز بودیم، پسربچه ی گل فروش بهم گفت:
-عمو برا خانومت گل نمی خری؟
نگات کردم.
لبخند زدی.
خواستم کیف پولمو درارمو برات گل بخرم که بوق ماشینای پشت سر بهم فهموند چراغ سبز شده و باید رفت!\
دود کام اولم توو هوا پخش شد!
کام دوم رو کشیدم:
رو موتور بودم.
از...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن سیگار
متن دوستت دارم
متن بارون
شبیه باران بهاری
بی خبر بر سرم بریز
تا بشوری دلتنگی های زمستانم را...
نویسنده: علیرضا سکاکی...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن باران بهاری
متن دلتنگی
تنها چیزی که بعد از تو خوب یاد گرفتم، قصه خواندن بود... قصه ساختن...
مثلا از چشم های سیاهت عاشقانه ای یک صفحه ای نوشتم، برای هزار و یک شب...
همان صفحه را برای پسرم شبیه قصه ای خواندم تا هرشب با شنیدنش به خواب برود.
با شنیدش بزرگ بشود و او هم یاد بگیرد اگر صبحی از خواب بیدار شد و دلبرش را ندید، قصه ای بسازد برای پسرش...
تنها چیزی که رفتنت به من آموخت، قصه ساختن بود... قصه خواندن......
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن عاشقانه
متن چشم های سیاهت
متن قصه
انارهای روی کرسی قدیمی مادربزرگ را می بینم و به آب انارهایی که در میدان ونک خوردیم فکر می کنم...
فال های حافظی که پدربزرگ می خواند را گوش می دهم و به غزل هایی که برای چشم هایت سرودم فکر می کردم...
راستش را بخواهی، امشب مدام با خودم می گویم:
\در بین تمام مهمان هایی که به خانه ی پدری آمدند، چقدر جای تو خالیست عروس زیبای متن هایم...\...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن دلتنگی
متن جای تو خالیست
-بریم خونه؟
هوا سرد شده، می ترسم سرما بخوری؟
+من یا تو؟
-تو!
+نگات منُ گرم می کنه.
اصلا می دونی چیه؟
بعضی وقتا که خیلی لباس گرم می پوشم... خیلی مراقبت می کنم... خیلی حواسم هست و بازم مریض می شم، واسه خاطر چشماته.
چشمات نباشه من کنار بخاری هم سرما زده می شم... میمیرم حتی....
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن چشمات
اسفند ماه انگار با یازده ماه قبلش فرق دارد.
اسفند ماه صبور است، انقدر صبور که غصه های یک سال را روی دوشش نگه می دارد تا بهار بیاید و جان تازه ای به ماه ها بدهد.
اسفند ماه گریه ها و دلتنگی ها و جدایی هایی را که ماه به ماه، دست به دست شده اند یک جا تحویل می گیرد.
اصلا کسی چه می داند شاید برای همین هر چهار سال، یک روز کمتر طاقت می آورد و یک روز زودتر این بار سنگین را روی دوش بهار می گذارد.
اسفند غریب است، انقدر غریب که باید عصرهایش را با صدای شج...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن دلتنگی
متن اسفند
متن دلگیر
ماه گرفتگی که نه ؛
دلت اما اگر بگیرد نماز آیات
بر تمام مسلمین واجب خواهد شد ......
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
شب که می شود
سرت را کمی کج کن
بگذار موهای خرمای ات صورتم را نوازش کند تا فراموشم شود هر آنچه از صبح بر من گذشت......
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن نوازش
کاملا بهت حق می دم که فراموشم کرده باشی؛ اما ازت می خوام درباره ی اولین شبی که بدون من خوابیدی توضیح بدی.
اولین غذایی که بدون من خوردی، اولین پیاده روی که بعده من رفتی.
همیشه برام سوال بوده که بقیه چطور می تونن با اولین ها به این سادگی کنار بیان...
من تا سال آخر دانشگاه هر وقت که وارد کلاس می شدم، یاد اولین روز مدرسه و گریه و زاریم سر کلاس می افتادم.
یا هر ماه که به فیش حقوقی چند رقمیم نگاه می کنم، یاد اولین سه هزار تومنی که بعده کارکردن تو...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن سکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن یاد تو
ماشینمون رو با گل تزئین کرده بودیم.
از ته دل می خندیدی و می خندیدم.
بوق می زدم و پشت سرمون چند ده تا ماشین بوق می زدن.
تا رسیدن به بزرگترین آرزوی زندگیمون، یعنی رفتن زیر یه سقف فقط چندتا خیابون فاصله داشتیم؛ اما یه اتفاق تلخ...
یه خط ترمز و صدای جیغ لاستیک... یه اتاق شیشه ای و کما...
یه ضربه ی مهلک زندگیمو کرد شبیه
یه روستای بی درخت که برفِ شب قبل همه جاش رو سفید کرده.
روی شیروونی خونه هاش سفید، ناودوناش سفید، مترسکای سر سیاش سفید...
یه...
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن
متن متن غمگین
متن سکاکی
متن اتفاق تلخ
خبرها را دنبال می کنی؟
نبودن تو و اشک های گاه و بی گاهِ من دارد کار دست این شهر می دهد......
متن علیرضا سکاکی
ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی
متن علیرضاسکاکی
متن متن غمگین
متن متن
متن عاشقانه
متن اشک
متن شهر
متن دلتنگی