من تموم قصه هام قصه ی توست/ اگه غمگینه اون از غصه ی توست...
اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها پاشو برو عزیز برادرم کسی نره به سمت خیمه ها از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده زینب و روی رباب شدم مادر اومده بالا سرم غرق خون شده پا تا سرم محشری شده برا سرم
من تمنا کردم که تو با من باشی تو به من گفتی هرگز هرگز و مرا غصه این هرگز کشت
به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد...
آسوده دلان را ، غم شوریده سران نیست این طایفه را ، غصه رنج دگران نیست راز دل ما، پیش کسی باز مگویید هر بی بصری، با خبر از بی خبران نیست معینی_کرمانشاهی
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست دل بکن ! آینه اینقدر تماشایی نیست حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا دو برابر شدن غصه تنهایی نیست ؟!