سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
تابستان فصلِ خوبى براى رفتن نبود..نه باران مى بارد که اشک هایم را بپوشاند..نه برف مى بارد که رد رفتنت آب شود..نه برگ زردى بود که با لگد حرص نبودنت را سرش خالى کنم..در آن هوا ...فقط داغ رفتنت دلم را سوزاند ،،...
آیا وکیلم شما را به عقد دایٔمىِ....و بعد از چند بار چیدن گل و آوردن گلاب بالاخره با اجازه ى بزرگتر ها بله را مى گویند و به اصطلاح خودشان مى روند قاطىِ مُرغها..!امّا از من به شما نصیحت بى "عشق" تن به وصلت ندهید که عاقبت این عمل خطرناک خوشایند نیست!!بى "عشق"ازدواج نکنید که آمار"طلاق " را بالا نبرید!!بى "عشق"ازدواج نکنید که ریشه ى "خیانت"بخُشکد!!بى "عشق"ازدواج نکنید که به...
و هرگز آفتاب صبحآنقدر گرم نمیکند مرا،که حضور تو......
هر زمانى که روزگار اشکت را درآوردبگو دنیا فداى سر مادرم و بخند ...که براى غصه هایت جز مادرت،آب در دلِ هیچ کس تکان نمى خورد...
دوسش دارى ؟!دو_حالت_بیشتر_ندارهبرو_بهش_بگوقبول_کرد_که_قبول_کردقبول_نکرددوباره_بگو...