گفتم مرو رفتی و بد بیراه رفتی ... . . . . از دیده افتادی ولی از دل نرفتی
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو، که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو
با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است در خزان گر برود رونق بستان تو مرو
مرو که با تو هر چه هست می رود
تو می روی و دل ز دست می رود مرو که با تو هر چه هست می رود