متن مهدی غلامعلی شاهی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مهدی غلامعلی شاهی
به لطف صبا بگو آن غزال خوش خرام را
که دل ز دست تو گشته اسیر عشق و دام را
به بوی زلف تو مستم، چو نسیم صبحگاهی
که می برد ز دل من غم و درد و هر کدام را
به چشم مست تو سوگند، که در نگاه تو...
شب گذشته در خیالم سوی افلاک شدم
دیدم آنجا که ملائک مست ادراک شدم
جام لطف الهی بر دل دیوانه زدند
با نگاهی به صفا، محو در خاک شدم
در طواف عشق و مستی، دل به پرواز آمد
با نسیمی ز بهشت، غرق املاک شدم
در میان جمع یاران، نغمه...
دل غم دیده ز شادی ها بهاران می شود
ابر تیره با نگاهی نور باران می شود
گرچه دوری ها بسوزاند دل عاشق ولی
عشق پاک و بی ریا روزی نمایان می شود
در دل شب های تار و سرد، امیدی هست
صبح روشن با طلوعش نور تابان می شود...
در دل شب های تار از غم رهایی یافتم
در سکوتی بی صدای دل، نوایی یافتم
در میان ظلمت شب، نوری از خورشید بود
با نگاهی مهربان، لطف خدایی یافتم
چون نسیم صبحگاهی، بر دلم آرامشی
در عبور از کوچه ها، بوی صفایی یافتم
هر کجا رفتم به دنبال امید...
دوش در حلقه ما زمزمه و نای تو بود
دل ز هر حلقه زدی، شوق تمنای تو بود
در شب تار غمت، ماه فروزنده من
نور چشمم همه از پرتو سیمای تو بود
چون صبا بوی تو آورد به هر کوی و گذر
دل من واله و شیدا ز سودای...
در کوچه های شب، دل من بی قرار تو
هر لحظه می تپد به هوای دیار تو
چون ماهتاب شب، به دل آرزو نشاند
این عشق بی کران که شده یادگار تو
با نغمه های عشق، به جانم طنین تو
هر لحظه می رسد ز دل بی قرار تو
در...
در سایه سار عشق، دلم خانه می کند
هر لحظه با خیال تو افسانه می کند
چون باده نوش مست، به کوی تو می روم
این دل به شوق دیدنت پروانه می کند
برگشته ام ز راه سفر، خسته و غریب
چشم انتظار عشق تو، پیمانه می کند
در آسمان...