خوب می توانم همه ی کلمات لغتنامە ها را بدزدم و پنهان کنم اما هرگز نمی توانم، جز این سرزمینی که در آن هستم سرزمین دیگری را موطن خود کنم. شعر: بروسک صلاح ترجمه: زانا کوردستانی
وطن جایی ست که روح در تبعید نباشد
و پس از مرگ مرا تنگ در آغوش بگیر حقم این است که در موطن خود دفن شوم