متن وریا امین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وریا امین
باید سراغ دکترم بروم،
او به من نگفته است،
که قرص هایم را کی بخورم،
پیش از دیدن تو یا بعدش!.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
تمام روز را
به امید شنیدن کوچکترین خبری از تو
به همه ی اخبار گوش می دهم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
انسان ها تنهایمان خواهند گذاشت.
زیرا گاهی،
رفتن آسان تر از ماندن خواهد بود.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
گفتم: هرگاه که تو را ملاقات می کنم
ماشینم را جا می گذارم و پیاده به خانه بر می گردم.
گفت: چرا؟
گفتم: چونکه رانندگی در حالت مستی ممنوع است!.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
گاهی کافی ست
کسی را داشته باشی،
که دورادور، به یاد تو قهوه ای بنوشد.
شعر: وریا امین شاعر
ترجمه: زانا کوردستانی
راننده به من نگاهی کرد، گفت:
عجله نکن، یک نفر دیگر بیایید راه می افتیم
دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم:
ببخشید ما دو نفریم!
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
آنگونه برو
که هرگاه دلم خواست
همراه با آهنگی قدیمی
برگردی به خیالم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
بە فکرم خطور می کند چگونه بگویمت،
اگر یاد من افتادی،
به غروب نگاه بکن.
الان دقیقن به غروب می مانم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
خوب و خوش،
آن کسی ست،
که اکنون تو را ملاقات می کند.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
دیوارها
از من خوشبخت تر اند!
برای نمونه،
تکیه به آنها می کنی،
عکس هایت را به آنها می زنی،
سایه ات را به آغوش می گیرند.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
آهان، آهنگی بسیار زیبا هست،
پسری با صدای ظریف و زیبا
از ته دل و سوز جان می خواند:
چونکه تو زیبایی، خدا کند هرگز نمیری!
...
هر روز، با این صدای گوش خراشم
زیر لب این یک بیت را برایت زمزمه می کنم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
امروزم، به سختی بر من گذشت.
تو نگو که،
موهایت را باز و پریشان کرده بودی.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی