متن ویرانی غزه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ویرانی غزه
دیدم پدری را…
نه، پدری نبود، سروی بود با قامت شکستۀ ای در غزه
گامهایش، نه به سوی خانه، که به سوی حفرهای بیانتها میرفت؛
حفرهای که دیواری جز سکوت و ظلمی که نامش بیغیرتی بشر بود، نداشت.
و ناگاه…
زمین فرو ریخت،
و آسمان از شرم پشت ابرها پنهان...
عطیه چک نژادیان
خاک خونین غم، در سینه غزه سنگینی میکند
چشمهای خسته اشک، قصههای ناتمامی را روایت میکنند
دل پر از درد دل، در سکوت فریاد میزند اما خاموش است
سبک آغازیه:آتیه
شب بیپایان سیاه، سایههای ترس را گسترانده
دستهای خالی ناله، در گلوگاه درد میخشکند
صدای بیصدا فریاد در گوش زمان...
عطیه چک نژادیان
در حال بارگذاری...