متن پنجره قدیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پنجره قدیمی
یادش به خیر...
پشت پنجرهی قدیمی مینشستی
دستهایت تسبیح میگفت
و چشمانت پر از قصههایی بود
که هرگز بر زبان نیاوردی...
ما کودکانه
دورَت حلقه میزدیم
و تو با نگاهِ آرامات
بهار را به خانه میآوردی...
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
تو میدانی
که هنوز در همین نزدیکی ها
پشت پنجره ی قدیمیِ ستاره ها
سکوتِ تو را
با قلمِ نیلیِ باد
روی عکسِ شب مینویسم...
شاید فردا
در غبار این خیابانها
که ماه گُم شد
و پالتوی تنهایی اش را
گردنِ فصلها انداخت،
آوازِ قاصدکی را بشنوم
که از هزارویکمین...
#رویاسامانی
متن عاشقانه غمگین
متن آواز قاصدک
متن رویاسامانی
متن دلتنگی شبانه
متن خیابانهای غبارآلود
متن تنهایی شب
در حال بارگذاری...