متن پنجره قدیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پنجره قدیمی
یادش به خیر...
پشت پنجرهی قدیمی مینشستی
دستهایت تسبیح میگفت
و چشمانت پر از قصههایی بود
که هرگز بر زبان نیاوردی...
ما کودکانه
دورَت حلقه میزدیم
و تو با نگاهِ آرامات
بهار را به خانه میآوردی...
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
در حال بارگذاری...