و من شهریورم. همانی که سبز می آید و زرد می رود.
یک شب دعای تشنه ی ما ابر می شود این روزگار زرد و سترون همیشه نیست
تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم ....
زرد،سُرخ،ارغوانی برگ های مهر آویزان در بازیباد
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او سبز بود و گرم
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او گرم بود و سبز