به قلبم افتخار می کنم بازی داده شد، سوخته،شکسته اما هنوزم کار میکنه...
افتاده ام درست ته چال گونه ات پای دلم شکسته و بهتر نمی شود
کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچ کس به خانه اش نمی رسد
شکسته های دلت را به بازار خدا ببر... خدا پناه شکسته دلان است...
پائیز که می آمد رنگها زرد می شد و زیر پایش استخوانها می شکست!..
آینه ی منی/باتو نفس میکشم/تو شکسته شوی/من نیز فرو می ریزم
محبت تنها جوشکاری است که دلهای شکسته رآ رایگان جوش میدهد.