هر زمان محروم از چشم عدالت می شوم بین این نامردمی ها بد قضاوت می شوم می کشد آتش به جانم غصه ها بی اختیار وقتی آزرده دل از بخل جماعت می شوم کارد وقتی هم نفس با استخوانم می شود ضرب در دلبستگی ها ، بی نهایت می شوم...
عدالت تنها در تخیل یافت می شود.
اولین لازمۀ تمدن، عدالت است.
قانون روی میز است و عدالت زیر میز!
قاضی زیاد میشودوقتی عدالت نیست
به عدالت دنیا!! مشکوکم دستانت دور اما... نفست جان من است...
جایی که بیعدالتی جایگزین قانون شود، مبارزه به وظیفهای مبرم تبدیل میگردد.