پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
☔️ بی اختیار دستم رفت سمت بند های تزئینیِ هودیش و مشغول پاپیون زدنشون شدم... ابرو بالا داد و خم شد، چشماشو دوخت به صورتِ خونسردم و بی مقدمه برگشت گفت: میدونی؟ بعضی وقتا حس میکنم تو هم دیوونه ای! نگاهی به صورتش انداختم و باز مشغول باز و بسته کردنِ گره های بند هودیش شدم.خندم گرفت: معلومه که هستم!و نگاهمو بالا کشیدم و با شیطنت اضافه کردم: دیوونه نبودم که عاشقِ تو نمیشدم... چند ثانیه با مکث نگام کرد و زد زیر خنده، بلند و قشنگ...!جوری که خ...
دیالوگ رمان بدجنس ترین خوب من:بعضی وقتا محکم بغلم کن! آروم دم گوشم بگو: من کنارتم... تا ابد! تا همیشه... همین جمله ت ممکنه منواز مرگ نجات بده!! :)...
هیچ جای بهتری، هیچ حس بهتری نسبت به همینجا کنار تو بودن، وجود نداره️️️...
تو در کنار خودت نیستی...نمی دانی که در کنار تو بودن چه عالمی دارد...
هوس تو را دارمکه دیوانه ام کنی،با خواندن یک شعرکه مستم کنی با استکانی چایکه خوشبختم کنی با یک بوسه ی بی هوا !فلسفه_نبافم_...هوسِ_زندگی_کرده_ام_با_تو_!بگو_...کنارَت_دقیقا_کجاست_؟!که_زندگی_آنجا_معنا_میگیرد!هوس_کنار_تو_بودن_دارم_!...