روز هفته ماه و سال؛ از پی هم گذشتند و من فقط این را فهمیدم؛ کهنه می شویم اما دردِ عمیقِ قلب هایمان هیچ وقت کهنه نمی شود.
دلتنگ که باشی نفس هایت بوی کهنگی می گیرد.
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت زمان بر مغز و پوست کهنگی میتازد امروز چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست بنگر، بنگر زمین هم پوست میاندازد امروز پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت زمستان هرچه بود تاریک و طولانی...