قرن هاست خفته ایم با قلبی در مشت وخنجری در آغوش
هر کس به من خنجر زد آن را درنیاوردم این گونه آسان می شمارم دوستانم را
به آخر می رسم بی تو ، به دیوار و شب و خنجر . بهارُ عشقُ دعوت کن به این تقویم ِخاکستر .
خنجر از پشت می زنند چه دوستان خجالتی دارم من...