رفت...بیهوده برف می آید آسمان دیر قند می ساید
این چهره را، بانو، به آرایش نیازی نیست بر چهره ات زیباتر از رژ، رد لبخند است احسان پرسا
تو سرگرمِ تماشایی ومن گرمِ تماشایت تماشای تماشایت تماشایی تماشایی ست
تیرماه است و به شدت باد بی انگیزه است کاش بانو دامن گلدار خود را تن کنی احسان پرسا
دوره سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود نوبت دوران من شد روسری سر کرده ای؟!
عرق نشسته به پیشانی تو.. در پی آنم که شیشه نزد تو آرم کمی گلاب بگیرم
گرچه مثل برج ایفل استوارم من در عشق هر کجا باشی به سویت برج پیزا می شوم
فوت خواهم کرد شمعِ کیک را چشمِ تو در حد حاجت روشن است
من یک شب، پشت و روی لب هایت را.. من یک روز آبروی لب هایت را.. دور از تو چروک خورده ام بانو جان لازم دارم اتوی لب هایت را
چه دشوار امتحانی داشتی سردار بی مأمن پدر جای پیمبر خفت و تو در بستر دشمن احسان پرسا شهادت مولا امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت عرض می کنم.
به آهوها بگو از راه مشهد زود برگردند رضا انگور خورده ست و کسی ضامن نخواهد شد
پالتو گرمم نخواهد کرد.. آه جای دستش توی جیبم خالی است
اگر چه پیکری بی سر.. زمین او را بجا آورد حسینِ آل پیغمبر زمین از خون او نوشید به خود لرزید سپس آماده زلزالِ آخر شد ولی در لحظه آخر زمین آرام شد، اِستاد به پاس سجده سجاد
عاشقیم و زخمیان خاطرات آلزایمر به دادمان برس
روی قبرم چهار واژه بس است "اولین بار نیست که می میرد"...
وقتی که آتش در میان خیمه ها افتاد هنگام غارت شد... ناگه سران کوفه لرزیدند بین وسایل نامه های خویش را دیدند
هر کس به من خنجر زد آن را درنیاوردم این گونه آسان می شمارم دوستانم را
گل می خرم هنوز اگر چه برای سطل تا گل فروش بو نَبَرَد که تو رفته ای
می آیی چشم هایم غرق نور است و قلبم غرق در شور و سرور است مرا دیوانه کن با بوسه از دور دل من "کنترل از راه دور" است
بعد از تو مهار اشک دشوار بعد از تو فریب خلق آسان.. هی بی تو پیاز خُرد کردم
من بر لبانم قفل.. تا چیزی نگویم او با نگاهش حرف هایی زد.. بماند
لبخند می زنی به من از پشت ماسک، آه عطر گل رزی تو در آن سوی پنجره
می گفت دیگر از حسین و آب ننویس شاید نمی داند سلوک شیعیان را درس کلاس اول ما آب باباست
از ماجرای عشقت، رو سفید بیرون آمدند، موهایم...